جدول جو
جدول جو

معنی خسارت گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

خسارت گرفتن
غرامت گرفتن، تاوان گرفتن
متضاد: خسارات دادن، غرامت دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ لِ گِ رِ تَ)
ناچیز گرفتن. حقیر شمردن. ناچیز انگاشتن. بچیزی نیاوردن. (یادداشت بخط مؤلف) :
کآن فژه پیر زبهر تو مرا خوار گرفت
برهاناد از او ایزد جبار مرا.
رودکی.
هنوز این نیاموخت آئین جنگ
همی خوار گیرد نبرد پلنگ.
فردوسی.
کسی گر خوار گیرد راه دین را
برد فردا پشیمانی و کیفر.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(بِ اُ دَ)
خارش که در بدن بر اثر گزیدگی پشه و جز آن پیدا شود. خارش که در اثر کهیر در بدن انسان پیدا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بکارت گرفتن
تصویر بکارت گرفتن
ازاله بکارت کردندوشیزگی دختر را ربودن و دخول کردن در وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهارت گرفتن
تصویر طهارت گرفتن
پلیدی زدودن پلید شویی کونشویی پاک کردن اسافل اعضا از پلیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نضارت گرفتن
تصویر نضارت گرفتن
تازه روی گردیدن تازه روی گردیدن: رخساره عبارت او نضارت گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوار گرفتن
تصویر خوار گرفتن
آسان گرفتن کاری را، بی اهمیت دانستن بی اعتبار تلقی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهارت گرفتن
تصویر طهارت گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
شستشوی پس از دفع ادرار یا مدفوع
فرهنگ فارسی معین
وضو ساختن، غسل کردن، تطهیر کردن، طاهر کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد